
مراقبباشيد نميريد!
بيماري قلب در ايران 6برابر جهان
تازه ترين آمارها در ايران و جهان حكايت از روند فزاينده ابتلاي افراد به بيماريهاي قلبي دارد و اين در حالي است كه ميزان قربانيان اين بيماري نيز هر روز در حال افزايش است.
بنا به گزارشها، 30 درصد از مرگ و مير در جهان ناشي از بيماريهاي قلي – عروقي است و نزديك به 17 ميليون مرگ در جهان به اين علت اتفاق ميافتد. در اين ميان، طبق آمارهاي به دست آمده، از هر هزار مورد بيماري قلبي گزارش شده در ايران حدود 167 مورد منجر به مرگ ميشود.
گسترش دامنه علم و پيشرفت تكنولوژي در قرن اخير و سرعت رو به فزون آن در همه جوامع اعم از توسعه يافته و در حال توسعه پديدهاي كاملا مشهود است. پيشرفتهايي كه در بسياري از موارد باعث ايجاد تغييرات شگرف در سيستم زندگي شدهاند، اما از آنجا كه هر فرايند سودمند داراي جوانب و عوارض ناخواسته منفي نيز هست، همراه با اين توسعهيافتگي، مشكلاتي نيز به وجود آمده است كه در چند سال اخير نمود وسيعتري يافته و به همين دليل در كانون توجه قرار گرفته است.
تغيير الگوي بيماريها
بيماريهايي نيز كه امروزه افراد را در معرض خطر قرار ميدهد، نسبت به گذشته متفاوت شده است به طوري كه در يكي از تازهترين گزارشهاي سازمان جهاني بهداشت آمده است كه امروزه علت اول مرگ و مير در جهان از بيماريهاي عفوني مانند ايدز و مالاريا به بيماريهاي مزمن مانند ناراحتيهاي قلبي و سرطان منتقل گشته است. مهمترين اين بيماريها كه همراه با صنعتي شدن و زندگي شهري با آماري نگرانكنندهاي در حال گسترش است، بيماريهاي قلبي – عروقي است. آمار بهداشت جهاني در سال 2008 ميلادي كه در 19 مي انتشار يافت ارايهدهنده تازهترين آمار بهداشتي مربوط به 193 كشور عضو سازمان بهداشت جهاني و 73 عامل شاخص سلامتي است. اين آمارها حاوي 10 نكته برجسته در آمار بهداشتي است كه از آن جمله بخشي درباره روند آينده مرگ و مير در جهان و تحولات عمده در الگوهاي مرگ و مير است.
براي پيشبيني ميزان مرگ و مير در سالهاي آينده به اطلاعات كشورهاي با درآمد بالا و متوسط و ثبت ميزان آن در 50 سال گذشته مراجعه ميشود و فرض بر اين استوار است كه آن چه در كشورهاي در حال توسعه اتفاق ميافتد همان مسيري را طي ميكند كه در 50 سال گذشته، از سوي كشورهاي توسعه يافته طي شده بود. اين پيشبينيها بر فرض مسلمي تأكيد دارند كه در آن آينده به گذشته شباهت خواهد داشت و بنابراين چنين پيشبينيهايي همواره با احتمال همراه خواهد بود.
براساس پيشبينيهاي اين گزارش، چهار دليل اصلي مرگ در جهان در سال 2030 ميلادي، نارسايي قلبي (به علت نرسيدن خون و اكسيژن كافي به عضله قلب)، سكته مغزي، بيماري انسداد مزمن ريه و عفونتهاي مربوط به دستگاه تنفسي تحتاني و به طور عمده ذاتالريه، خواهد بود. در اين گزارش پيشبيني شده كه در مقياس جهاني، مرگ در اثر سرطان از 4/7 ميليون نفر در سال 2004 به 8/11 ميليون نفر در سال 2030 و مرگ و مير بر اثر بيماريهاي قلب و عروق از 1/17 ميليون به 4/23 ميليون افزايش خواهد يافت.
اگرچه در چند سال گذشته صحبت از افزايش بيرويه آمار سرطانهاي مختلف در دنيا به گوش ميرسيد و پيشبيني مبني بر اين بود كه تا چند سال آينده آمار بيشترين تلفات به اين عارضه اختصاص خواهد يافت ولي آمار و پيشبينيهاي جديد همچنان بيماريهاي قلبي – عروقي را با اختلاف معنيداري، اصليترين علت مرگ و مير در جهان در سالهاي آتي مي داند. طبق آمار وزارت بهداشت و درمان آمريكا، بيماريهاي قلبي بالاترين آمار مرگ و مير را در سطح جهان به خود اختصاص ميدهند و به طور مثال 15 ميليون نفر در آمريكا مبتلا به اين نوع بيماري هستند. براساس آمار اعلام شده در سالهاي 2005 و 2006، بين 4 تا 6 درصد مردم هر كشور به بيماريهاي قلب و عروق مبتلا بودهاند كه اين ميزان در سالهاي اخير همچنان رو به افزايش است و البته بخش عمده اين آمارها مربوط به كشورهاي كمدرآمد و متوسط است.
البته تمامي اين اعداد و ارقام به دليل شرايط نامطلوب كنوني براي افراد در جوامع مختلف نيست و شايد بالا بودن آمار ارايه شده، افزايش تعداد مبتلايان به بيماريهاي قلبي و كاهش سن مبتلايان، به غير از روند رو به گسترش بيماريهاي قلبي،به دليل تشخيص سريعتر بيماري در سنين پايينتر نيز بوده باشد. در گذشته يك بيمار 35 ساله با مشكل قلبي ممكن بود به علت عدم تشخيص، سالها درمان نشده و پس از 10 سال يعني در سن 45 سالگي به علت بيماريهاي قلبي – عروقي دچار حمله قلبي و سكته شود، ولي در حال حاضر به علت وجود امكانات پيشرفتهتر، بيماري همان فرد، در سن 38 سالگي قابل تشخيص و درمان است.
آخرين آمارها
بر اساس آخرين آمارهاي اعلام شده از سوي سازمان بهداشت جهاني (WHO) از مطالعات اخير، بيش از 80 درصد بيماريهاي قلبي – عروقي در كشورهاي كمدرآمد و متوسط اتفاق ميافتد. اين آمارها همچنين بيان ميكنند كه حدود نيمي از بيماريهاي قلبي- عروقي در كشورهاي فوق در گروههاي سني زير 70 سال و حدود يك چهارم موارد در گروههاي سني زير 60 سال رخ ميدهد. نكته جالب توجه اينكه تا سن 40 سالگي شانس بروز بيماريهاي قلبي در مردان دو برابر زنان است و با افزايش سن اين نسبت كمتر ميشود و از سن 55 سالگي به بعد تقريبا امكان ابتلا به اين بيماري در زنان و مردان يكسان است.
آمارها در ايران نيز نشاندهنده ميزان بالاي ابتلا به بيماريهاي قلبي – عروقي است. اين آمارها همچنين نشاندهنده اختلاف فاحش تعداد مبتلايان در ايران در مقايسه با ساير كشورهاي دنياست. سن بيماران قلبي – عروقي ايراني بسيار پايينتر از آمار جهاني است و ميزان آن در زنان ايراني 3 تا 4 برابر و در مردان ايراني 5 تا 6 برابر آمار جهاني است.
در حال حاضر حدود 30 درصد از مرگ و مير در جهان ناشي از بيماريهاي قلبي – عروقي است و نزديك به 17 ميليون مرگ در جهان به اين علت صورت ميگيرد. اين در حالي است كه در كشور ما طبق آخرين گزارشها علت بيش از 38 درصد (و به روايتي حدود 50 درصد) از مرگ و ميرها مربوط به بيماريهاي قلبي – عروقي است. پيشبينيها حاكي از اين است كه بيماريهاي قلبي – عروقي تا سال 2020 ميلادي علت بيش از 75 درصد مرگ و ميرها در سطح جهاني باشد.
بيماريهاي قلبي – عروقي افراد را بيشتر در سنين ميانسالي و زماني كه خانواده و دولتها به آنها نياز دارند، درگير ميكند كه اين اتفاق در كشور ما با توجه به پايينتر بودن ميانگين سني مبتلايان، آسيبهاي اجتماعي فراوانتري را به دنبال خواهد داشت. اين بيماري در تمام دنيا به عنوان يك معضل بهداشتي در نظر گرفته شده است. بر همين اساس بسياري از كشورها از 20 سال پيش اقداماتي را براي پيشگيري از آن آغاز كردند، اما اين اقدامات در كشور ما هنوز رنگ و بوي جدي به خود نگرفته است.
وضعيت تاسف بار ايران
ايران كشوري است با حدود 70 ميليون نفر جمعيت است كه براساس تحقيقات آماري حدود 15 ميليون نفر از اين تعداد به بيماريهاي قلبي – عروقي مبتلا هستند. با توجه به امكانات محدود خدمات پزشكي در كشور ما در مقايسه با ساير كشورها و اشغال تختهاي بخش CCU به وسيله اين بيماران، ترافيك بيماران نيز در اين بخشها وجود دارد.
آمار تاسفبار ديگر در همين زمينه ميزان بالاي مرگ و مير بر اثر بروز بيماريهاي قلبي در كشور است. طبق آمار به دست آمده در سال 86، از هر 100 هزار مورد بيماري قلبي گزارش شده در كشور حدود 167 مورد، منجر به مرگ ميشود.
اين گزارشها در حالي ارايه ميشود كه هر لحظه از ميانگين سني افراد مبتلا به بيماريهاي قلبي كاسته ميشود و شايد بتوان گفت ابتلا به اين نوع بيماريها در آينده نزديك بزرگترين و جديترين چالش حوزه سلامت كشور ما خواهد بود كه اگر از نگاه مسوولان نظام بهداشتي كشور مغفول واقع شود، ميتواند آثار بسيار ناگواري را به دنبال داشته باشد.
